نقش حضرت زینب (س) در واقعه کربلا

نقش حضرت زینب (س) در واقعه کربلا

۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | ۰۴:۳۰ کد : ۹۶۲۰ مناسبت‌ها
تعداد بازدید:۲۸۲۹
خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است
نقش حضرت زینب (س) در واقعه کربلا

حضرت زینب(س)زیر تربیت و آموزش مادر تا چهار سالگی و پس از آن زیر آموزش پدر بزرگوار و برادرانشان امام حسن مجتبی و امام حسین(ع) رشد نمود و زمانیکه به سن ازدواج رسید او را به ازدواج پسرعمویش عبدالله بن جعفر بن ابی طالب که ما بیشتر او را به نام جعفر طیار می شناسیم که یکی از سرداران بزرگ اسلام بود و نتیجه این ازدواج چهار پسر به نامهای علی، محمد، عون، اکبر و دختری بنام ام کلثوم بود حضرت زینب(س) در مدینه می زیست و تا وقتی که حادثه کربلا یعنی تا 27 رجب سال60 هجری در مدینه زندگی میکرد و در آن زمان با کاروان امام حسین(ع) راهی عراق شد و مسایلی که در آن حادثه پیش آمد. حضرت زینب(س)دارای نبوغ و استعداد فوق العاده ویژه ای بوده است طوریکه گاه امیرمومنان علی(ع) درسهای را می خواست به او بیاموزد ولی در عین گفتن متوجه می شد که دخترش پیشاپیش مطلب را فهمیده است و آگاهی دارد این نشان میداد که دختر بزرگوار حضرت علی(ع) از استعداد ویژه ای برخوردار است دلایل دیگری چون زهد و حرمت او نزد پدر و مادر سبب شده بود که حضرت امام حسن و امام حسین(ع) برای خواهر گرامیشان حضرت زینب(س)احترام فوق العاده و ویژه ای قائل شوند. یکی از مورخان بنام بهرامی در کتاب عوام العلوم می نویسد: که هر گاه حضرت زینب(س) به امام حسین(ع) وارد می شد به آنها احترام خواهر تمام قد می ایستادند وحضرت زینب(س) را در جای خود می نشاندند و حتی اگر امام حسین(ع) مشغول قرآن خواندن بود اگر حضرت زینب (س) وارد می شد از جا بر می خواست و حضرت زینب(س) را در جای خود می نشانید. حضرت زینب کبرا(س) در طول سالهای زندگی خود با حوادث خیلی تلخی روبرو شد و از همین سبب او را ام المصائب یعنی مادر مصیبتها می نامند، گرفتاریها وحوادث تلخ زندگی حضرت زینب(س) فهرست وار عبارتند: از رحلت جدبزرگوارش پیامبر اسلام(ص) در سال دهم هجرت، از دست دادن مادرش زهرای مرضیه(س) در سال دهم هجرت، با فاصله اندکی از رحلت پیامبر بزرگ اسلام فتنه های جنگ های جمل، صفین و نهروان در سالهای 35 تا 40 هجرت که به پدرش حضرت علی(ع) روا رفت و زینب شاهد این جنگها و کشتارها بود و شهادت پدر بزرگوارش امیرمومنان حضرت علی(ع) در سال چهلم هجرت و مشاهده فرق شکافته پدرش در این حادثه و مورد دیگر جسارتهای معاویه و پیروانش به امام حسن(ع) و لعن علنی خطیبان درباره پدرش امیرمومنان و به برادرش امام حسین(ع) و همچنین مشاهده شهادت امام حسن(ع) و جریان دفن آنحضرت در بقیع در حالیکه میدید بدن امام حسن(ع) را دشمنان سنگباران کرده اند و مانع شده اند که او را در کنار جد بزرگوارش در داخل حرم نبوی دفن و خاکسپاری کنند و همین گونه در مرحله آخر جدایی از همسر و هجرت با امام حسین(ع) از مکه به سوی عراق در سال60 هجری و در این سال است که فصل جدیدی از زندگی حضرت زینب(س) گشوده می شود که همه رنج است یعنی از سال60 هجری سنگین ترین مصیبتهایی که نسبت به گرفتاریهای گذشته خیلی بزرگ به شمار می آمدند در حادثه کربلا حضرت زینب(س) مسئولیت و رسالتهای زیادی را به دوش داشت و انجام داد که اگر کسی غیر از حضرت زینب(س) بود چنین رسالت و مسئولیتی را نمی توانست به فرجام برساند این حضرت زینب(س) بود که می توانست بار سنگینی را بر دوشت بگیرد زینبی که پیشاپیش جزء چهره های علمی و آماده برای پذیرش چنین مسئولیت بزرگی بود که اگر غیر این بود نمی توانست این رسالت را به عهده بگیرد به هر صورت حضرت زینب (س) در حادثه کربلا چند رسالت را بر عهده داشت یکی پرستاری و دیگری سرپرستی کودکان و حرم بر جا مانده از امام حسین(ع) و دیگر رساندن پیام عاشورا و هدف و رسالت نهضت عاشورا به جهان، در آن وقت وسیله ای که خبر کربلا را به دنیا برساند و حقایق نهضت عاشورا را بیان کند وجود نداشت برنامه طوری تهیه شده بود که در بیانانی که در آن روز تقریباً بیابان بود و منطقه کربلا مسکونی بشمار نمی آمد. یزید و عمربن سعد چنان برنامه ریزی کرده بودند که این حادثه باید دور از چشم مردم در منطقه خلوتی اتفاق بیافتد تا مسلمانان شاهد جنایاتی که بر اهل بیت(ع) روا میرفت نباشند و قصاوتها را از نزدیک مشاهده نکنند و مظلومیت حادثه کربلا و سخنان امام حسین(ع) را به دنیا و جهان امروز و آیندگان نقل نکنند همه این مسائل سبب شدکه این بار سنگین را حضرت زینب(س) بر دوش بگیرد و خبر درست واقعه کربلا را به گوش جهانیان برساند و ما اگر تصور کنیم که پس از انکه حادثه عاشورا اتفاق افتاد و در روز دهم محرم سال 61 هجری تمامی مردان به علاوه خود اباعبدالله الحسین(ع) از دم شمشیر گذرانده شد و حرم اهل بیت و امام حسین علیهم السلام به اسارت گرفته شد و به بدنهای پاک و مطهر شهیدان کربلا اسب تاخته شد و اهل بیت(ع) وقتی به اسارت گرفته شدند هم با طناب دست بسته بر شتران بدون محمل سوار شدند و به سوی کوفه و شام به عنوان اسیرانی که از دین خارج شده اند و اسیران کفار حرکت داده شدند و به توجه به حالت روحی که یک بانو پس از دیدن این ماجرا ها و تلخ کامیها چه حالتی باید داشته باشد زنی اسیر و زن مصیبت دیده که دو فرزندش در کربلا شهید شده اند شش تن از برادرانش شهید شده اند و بهترین فرزندان آل علی(ع)، آل جعفر، آل عقیل و آل هاشم در این ماجرا سر بریده شدند و بدنهای آنها لگد مال سم اسبان شدند و همینگونه کودکان یتیم و زنان بی سرپرستی که در اطراف حضرت زینب(س) ضجه و ناله دارند همه آنها تصویر هولناکی است که بر روح و روان حضرت زینب(س) فشار می آورد و او را شنکنجه می دهد و شدیداً تحت فشار قرار دارد. از سوی دیگر حضرت زینب(س) به همین وضعیت و حالت شکننده روحی باید سخن و پیام نهضت برادرش حسین را و حقایق ناگفته کربلا را باید به گوش مردم برساند. از این رو است وقتی که کاروان اسیران زیرمحاظفت و مراقبت شدید سربازان و نیروهای مسلح یزیدی وارد کوفه می شوند و شهر را می بینند که زنان و مردان وکودکان کوفه در دو طرف مسیر صف کشیده اند و نظاره گرند که چگونه وارد می شوند و برخی هم که از حقیقت ماجرا آگاه بودند ناراحت و بغض زده و گروهی هم از شدت تأثر اشک می ریختند در این وقت حضرت زینب کبرا(س) با همان حالت روحی ومشکلات روانی که به او فشار می آورد رو به مردم کرد و ازآنها خواست که سکوت کنند و شجاعت بی نظیر و علی وار به سخنرانی آغاز کرد آنهم از پشت اشتر و با همان حالتی که سرهای شهداء پیشاپیش درحرکت بودند کودکان هم دنبال آن وهمچنین حضرت زینب(س) با دستان بسته، چشمان گریان و مصیبت زده یک زن سخنرانی آغاز کرد و رو به مردم کوفه کرد و صدا زد: آی مردم کوفه، آی اهل نیزنگ و فریب گریه میکنید،‌ ای کاش هیچگاه اشک چشمانتان تمام نمی شد و هرگز ناله هایتان خاموش نشود همانا مَثل شما مَثل زنی است که رشته خود را پس از خوب بافتن پاره کند شما سوگندهای خود را دستاویز فساد در میان خود قرار دادید حال آگاه باشید چه بد است آن بار گناهی که به دوش گرفته اید، ‌آری به خدا قسم بسیار گریه کنید و اندک بخندید زیرا هم آغوش ننگ و عار شدید ننگی که هیچگاه لکه آن از دامن خود نتوانید بشوئید و چگونه می توانید این ننگ را بشوئید که نواده خاتم پیغمبران و معدن رسالت را کشتید، ‌در حالیکه او مرجع رفع اختلافهایتان و راهنمای زندگی شما بود و سرور جوانان اهل بهشت،‌ گناه بس بزرگ و کار شومی مرتکب شدید آیا تعجب می کنید اگر آسمان خون ببارد، اگاه باشید چه بد و زشت بود آنکه نفستان به شما فرمان داد و هم خدا را به شما خشمگین کرد و هم در عذاب جاودانه خواهید بود آیا می دانید کدام جگری را شکافتید چه خونی را ریختید و کدام پرده نشینانی را از پرده بیرون کشیدید کار خیلی زشت و منکر مرتکب شدید که نزدیک است آسمانها از هول آن فرو ریزد و زمین بشکافد و کوهها از هم متلاشی گردد، و ... پس از پایان خطبه راوی که در آن صحنه حضور داشت میگویددیدم زنها و مردان کوفه به ضجه و ناله در آمدند و از کردار زشت ابن زیاد پشیمانند ولی کاری از دستشان بر نمی آید. حضرت زینب (س) این سخنرانی را در کوفه ایراد کرد ولی این سخنان آخر او نبود نه فقط با مردم کوفه سخن گفت و آنها را به کار زشتشان آگاه کرد بلکه وقتی اسیران را بردند و در دارالعماره ابن زیاد در یک صف مثل اسیران مشرکان آنها را صف کردنند و روبروی ابن زیاد قرار دادند، ابن زیاد که سرمست پیروزی بود با تکبر و خودخواهی پرسید: که این زن کیست؟ به او جواب دادندکه این زینب دختر علی(ع) است و شروع کرد به توهین و تحقیر حضرت زینب(س) ولی حضرت زینب(س) این حمله را در جواب ابن زیاد به زبان آورد که نشان میدهد بانو چه قدر از شجاعت بالا برخوردار بوده است که در برابر مرد جلاد و خونریزی که اکنون در اقتدار و به کرسی قدرت نشسته است و او به عنوان اسیر در مقابل وی قرار دارد این جمله را زینب به ابن زیاد فرمودند: « حمد و سپاس خدای را که ما را به وسیله پیامبرش گرامی داشت و از هر رزق پلیدی و آلودگی پاک و مبرا ساخت و همانا شخص تبهکار رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او غیر از ماست، مادرت به عزایت بنشیند ای فرزند مرجانه. عبیداله ابن زیاد درحالیکه از خشم رگهای گردنش پر از خون شده بود با مسخره گفت: چگونه دیدی کار خدا را درباره برادرت و خاندانت و بی بی زینب(س) با همان بی اعتنایی فرمود: هر چه دیدم از خدا زیبایی وخیر بوده است آنها گروهی بودندکه خداوند کشته شدن را برآنها نوشته بود و از اینرو به قتلگاه شتافتند و زود است که خداوند تو و آنها را در یکجا جمع کند و در پیشگاه او محاکمه شوید تا معلوم شود حق با کیست ای پسر مرجانه. حضرت زینب(س) پس از آنکه به حضور یزید خلیفه ستمگر و طاغوت آن وقت رسید باز هم در مجلس یزید با سخنان بر حق خود چنان یزید را رسوا کرد و وی را به گریه واداشت که توان پاسخگویی از یزید سلب شد. حضرت زینب(س) در مجلس شام که همه ارکان و بزرگان خلافت نامشروع یزید جمع بودند و خود یزید سرمست شراب خوری و پیروزی دروغین رقیبش امام حسین(ع) نشسته بود. حضرت زینب(س) خطاب به یزید فرمود: افسوس که ناچار از گفتگو با تو هستم و گرنه من ترا کوچکتر و حقیرتر از آن میدانم که با تو سخن بگویم قسم به خداست که جز او خداترسی ندارم و جز به او نزد کسی شکایت نمی برم هر مکر و خدعه ای که داری بکارگیر و هر تلاشی در این بکن و هر چه می توانی با ما دشمنی نما ولی بدان به خدا سوگند نمیتوانی یاد ما را محو کنی و ذکر اهل بیت را از بین ببری آنگاه سخنانی بین حضرت زینب(س) و یزید رد و بدل میشود و همه حاضرین از این شجاعت و فصاحت تعجب می کنند و آن گاه حضرت زینب(س)خطبه خیلی مهم خود را شروع میکند که بخشی از آن چنین است: ای یزید آیا پنداشتی که چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ نمودی و ما را مثل اسیران به این طرف و آنطرف کشاندی اکنون ما درنزد خدا خوار گشته ایم و تو را نزد او قرب و منزلتی است؟ ‌خیر، بدان که اگر خد به تو مهلتی داده است برای این است که می فرماید: کافران هرگز می پندارند که اگر به آنها مهلتی دادیم به سود آنان است ولی ما به آنها مهلت میدهیم تا بیشتر گناه کنند و از پس عذاب خوارکننده برای آنها خواهد بود. حضرت زینب(س) با استدلال با این آیه مبارکه می خواهد کفر یزید را آشکار کند و نشان دهد که این فرصتی که برای تو بدست آمده است آزمون و فرصتی است که خداوند در این آیه مبارکه میفرماید: که ما آنها را مهلت میدهیم تا گناه و کردار زشت بر پرونده آنان افزوده شود. یزید از این سخنان که چون نیزه ای بر قلبش وارد شده بود از وحشت و تأثر بر خود لرزید و توانایی پاسخ گفتن نداشت و ناچار روی از حضرت زینب(س) بگردانید و پس از چندی که حضرت سجاد(ع) نیز سخنانی به او فرمود شروع کرد به ناسزا و لعنت به ابن مرجانه و ابن زیاد چون او سبب شده است تا اهل بیت را به اسارت بگیرند و حادثه کربلا را ایجاد کنند و تأثیر عملکرد درست حضرت زینب(س) را در رساندن پیام عاشورا به همین زودی آثارش را دیدید و مشاهده کردید که پس از پایان خطبه یزید فوراً پشیمان می شود و تقصیر حادثه کربلا را به گردن والی کوفه ابن زیاد می اندازد و دامن خود را می خواهد از این لکه ننگین تاریخی بشوید و اما تاریخ در پرتو حقیقت طلبی و آگاهی بخشی حضرت زینب(س) و همچنین در پرتو حقیقت طلبی شهیدان کربلا و خون امام حسین(ع) برای همیشه لعن و نفرین خویش را بر یزید و دستگاه غاصبانه یزید می فرستدو ازسوی دیگر برامام حسین(ع)، یاران و خواهر وی حضرت زینب(س) پیام رسان نهضت عاشورا درود می فرستد به این ترتیب بود که حضرت زینب(س) رسالت سنگین پیام رسانی نهضت عاشورا را به نیکوترین وجه به پایان رسانید و نخستین لرزه هایی که به اندام دستگاه یزیدی افتاد بر اثرخطبه ها و بیانات آتشین و حق مردانه حضرت زینب(س) بود.


نظر شما :